خانواده استاندارد
یک خانواده استاندارد با ازدواج یک مرد و زن بالغ شخصیتی روانی، اجتماعی (و نه تنها بالغ جنسی، جسمی و شناسنامهای) با توجه به دو فرآیند ” انتخاب عاقلانه” و “زندگی عاشقانه” صورت میپذیرد. منظور از ازدواج بر پایه انتخاب عاقلانه یعنی ازدواجی که:
۱) باتوجه به پیش نیازها، ۲)فراهم بودن نیازها، ۳)کشش لازم، و ۴) گروهی از همانندیها” پدید آمده باشند.
منظور از نیازها برخورداری از امکانات، شرایط و ابزارهایی است که یک زندگی متناسب با تیپ و طبقه هر کس وجود آنها ضرورت دارد و بر آن پایه هر کس میزانی از امکانات را برای آغاز زندگیاش لازم میداند.
در این قسمت به صورت بسیار فشرده درباره این تناسبها یا همانندیها توضیح داده میشود.
( همانندی از پیشنیازهای مهم خانواده است.)
همانندی در اندیشه:
همانندی در اندیشه بسیار با اهمیت است. برای پیبردن به آن پیشنهاد میشود هر دو نفر مطلب زیر را برای هم بدون هیچگونه ترس و نگرانی، تعارف، خودسانسوری و خجالت بنویسند و نوشتههای خود را با یکدیگر هم زمان رد و بدل نمایند تا با مطالعه آن به میزان همسوینگری یکدیگر تا حدی پیببرند:
_نشانههای همسر دلخواه خود را جزٕ به جز بنویسید.
_ از آنجایی که آرزوهای هر فرد هدفهای پنهان زندگی او هستند او و هر کس در نهایت میکوشد تا به آرزوهایش برسد و اگر این آرزوها برآورده نشود ناکام از دنیا میرود، لازم است مهمترین آرزوهای خود را به شریک آینده زندگیاش بگوید. در همین جا لازم است گفته شود که آرزوهای ما هم بایستی پالایش یافته، خردمندانه، دستیافتنی، و اخلاقی باشد.
_ تعریف ویژه خود از زندگی، از خوشبختی و انتظاری را که از همسر آیندهتان دارید به آگاهی یکدیگر برسانید.
همانندی سن
بررسیهای انجام شده درباره خانوادههای خوشبخت نشان میدهد که اختلاف سنی در حدود یک چهارم نسل یعنی بین ۷ تا ۸ سال بین زن و مرد متناسب است، زیرا دختران به لحاظ اندیشه انتزاعی ۷_۸ سال از پسرها جلوترند و این اختلاف سنی مسالهی فوق را حل میکند.
همانندی طبقاتی
هر یک از ما با توجه به پنج عامل میزان درآمد، منبع درآمد، سطح تحصیلات، کار و پیشه و نشانی منزل، در سه طبقه بالا، متوسط و پایین قرار میگیریم و سپس به طور اختصاصیتر در یکی از ۹ گروه فرعی بالای بالا، بالای وسط، بالای پایین_ وسط بالا، وسط وسط، وسط پایین_ پایین بالا، پایین وسط، پایین پایین_ قرار داریم. عضویت در هر طبقه، روابط، نگرش، جهانبینی، باورها و ارزشهای ویژهای را به دنبال خواهد داشت. به بیان دیگر، مفهوم و معنی بد و خوب، زشت و زیبا، درست و نادرست در هر طبقه متفاوت میشود. به طوری که حتی ورزش، بیماری، گرایش و خواستههای هنری و اجتماعی هر طبقه مخصوص به خودش است. پس ملاک زن و شوهر خوب در یک طبقه با طبقه دیگر میتواند گاهی معنای متفاوتی داشته باشد. و در نهایت، معنای خوب و بد در هر طبقه متفاوت است.
همانندی ایدئولوژیک
گویای همسویی یا عدم همسویی دو نفر در زمینه باورهای مذهبی، سیاسی و اقتصادی میباشد. در اینباره بهترین زوج کسانی هستند که باور مشترک و به میزانی برابر و همسو در موارد بالا دارند.
همانندی تحصیلی
بهتر است که موقعیت شوهر به لحاظ مرتبه علمی و تحصیلی دستکم هم سطح همسرش باشد و پیشنهاد میشود سطح تحصیلات شوهر از همسرش تا حد ممکن کمتر نباشد و اگر بیشتر باشد، بهتر است.
همانندی ظاهری
در این زمینه لازم است که به فرزندان خود بیاموزیم ازدواج با کسانی که از آراستگی و زیبایی ظاهری متوسط برخوردارند (چه مرد و چه زن)، زندگی آرامتری را به دنبال خواهد داشت. در نهایت دو نفر باید از لحاظ تناسب ظاهری از چنان همانندی برخوردار باشند تا در دیگری این اندیشه و احساس شکل نگیرد که یکی از دیگری ” سرتر” است، چون احساس و اندیشه در رفتار نمود مییابد و در زندگی افراد اثری آسیبزا خواهد داشت.
همانندی شغلی
این شکل از تناسب در مورد همسرانی که هر دو شاغل هستند مطرح میشود. به طوری که دو آموزگار، دو کارمند، دو پزشک و یا پزشک و پرستار یا دو هنرمند به طور نسبی، زبانمشترک و همسویی بیشتری دارند.
همانندی شخصی
در اینجا منظور در درجه نخست ویژگیهای برونگرایی و درونگرایی و میزان آنها مطرح است، زیرا هر یک از ما یا بیشتر برونگرا هستیم یا درونگرا و این ویژگی از روی کشش ما به تفریحات و سرگرمیهایمان روشن میشود که بیشتر گروهی است یا فردی، و در ضمن میزان آن نیز متفاوت است. در درجه دوم هر یک از ما به لحاظ شخصیتی دارای ساختاری هستیم که ترجیح میدهیم که با مردم باشیم یا بیمردم و یا برمردم. پس پیبردن به گرایش شخصیتی و سوگیری در نسبتهای “با”، “بی”، “بر” در خود و شریک آینده زندگیمان لازم است.
همانندی ساختار خانوادگی
هر یک از ما در یک ساختار خانوادگی ویژهای به دنیا آمدهایم و در آن بزرگ شدهایم. ساختار خانوادگی ما،” آزادمنشانه یا دموکراتیک”، “مستبدانه یا دیکتاتورمآبانه” و یا “بیبند و بارانه” بوده است. افرادی که همسانی ساختاری داشته باشند، راحتتر با هم کنار میآیند. به یاد داشته باشیم که کنار آمدن، لازم و مثبت است اما کوتاه آمدن درست نیست.
همانندی هیجانی
معنای این نوع تناسب: “داشتن هیجانهای همسان از پدیدههای یکسان” است. برای نمونه اگر زن و شوهری از دیدن یک سریال تلویزیونی، از یک مسافرت، از یک مهمانی و معاشرت، از یک برنامه ورزشی و یا حتی از خواندن یک کتاب هر دو به احساسی همسان مانند خوب و متوسط و یا بد دست پیدا کنند، معنایش این است که از پدیدهای یکسان به هیجان همانند رسیدهاند. که به این آگاهی بایستی در معاشرتهای پیش از ازدواج دست یافته باشند.
در صورتی که زن و مرد از یک پدیده یکسان، هیجان متفاوت داشته باشند، پیوسته از هم دور میشوند و فاصلههای غیرفیزیکی احساسی میلیمتری، کمکم به کیلومترها تبدیل میشود تا آنجا که نه یکدیگر را میبینند و نه صدای یکدیگر را میشنوند و نه حتی وجود یکدیگر را احساس میکنند.
- منبع:
نوشته ای از دکتر مسعود غفاری
در مجله موفقیت

مطلب بسیار جالب و مفیدی بود. داشتن آگاهی و اطلاعات در این زمینه برای هر شخصی لازم است.